شهید محمد رنجکش در پیامی در وصیت نامه خود آورده است: قدر خویش را دانسته و با اعتماد به نفس مبارزه ی همه جانبه خویش را بر ضد مستکبرین آغاز کنید، بر ضد مستکبرین بشورید و در کنار محرومان جهان مبارزه ای پیگیر را سازماندهی و دنبال کنید.

روایت جنگ و ایثار و حماسه پایانی ندارد و شهید واژه ای است که معنایش تا ابد جاودانه است. این هم فاز دیگری از عاشقی است که با لبیک آغاز می شود و با شهادت ختم می شود.

از ابتدا غائله کردستان در کردستان بوده است، مدتی در بیجار، پاوه و سنندج در دادگاه انقلاب اسلامی؛ در کردستان ماموریت خارج از کشور در عراق را داشته است (برای گفتگو با آقای طالبانی) و بعد از شروع جنگ به جنوب کشور مراجعه و در عملیات بستان و پس از بستان، در عملیات فتح المبین به مبارزه می پردازد و در همان عملیات به فیض شهادت نائل می شود.

شهید محمد رنجکش، روایتی است از هزاران روایت جاودانه عشق و ایثار؛ او اولین نبود و آخرین کسی نیست که گذاشت و از هر آنچه که به آن تعلق خاطر داشت؛ گذشت…

شهید محمد رنجکش در اول شهریور سال 1339 در روستای آدرمناباد (محسن آباد فعلی) شهرستان برخوار دیده به جهان گشود، دارای دو خواهر و دو برادر بود. در همان روستا قد کشید و دوران دبستان خود را در همان جا سپری کرد.

به گفتگو با برادر شهید نشستیم تا قدری از شهید بدانیم و قدری از واژه عشق و ایثار و شهادت و جوهر قلممان دستخوش چکیده سخنان برادر شهید شد تا او را برای ما به تصویر بکشد.

در خصوص وضعیت تأهل شهید رنجکش برای ما بگویید.

برادر من هنگام اعزام به جبهه متأهل نبودند و قصد ادامه تحصیل داشتند و حتی در یکی از دانشگاه های معتبر پذیرش شده بودند که با درگیری‌های کردستان از رفتن به دانشگاه منصرف شده و به کردستان عزیمت کردند.

از نوع و علت شهادت برادرتان برای ما بگویید؟

محمد 22 ساله و در حال تحصیل بود که راهی جبهه های نبرد حق علیه باطل شد و در 5 فروردین 1361، به علت اصابت خمپاره در اتومبیل حامل مین در منطقه عین خوش، جام شهادت را نوشید.

بهترین خصوصیات اخلاقی و رفتاری شهید و بهترین خاطره ای که از ایشان در ذهن دارید را برای ما بیان کنید.
محمد از نظر اخلاقی فرد فوق العاده ای بود. در دوران دبستان حسن خلق و خوبی او باعث شد که امام جماعت دانش آموزان را در آن دوران به عهده او بگذارد، هر عملش پیام و درسی بود برای بچه های مدرسه. معمولا بچه ها در مدرسه از انجام کارهای خلاف اخلاق در مقابل او حذر داشتند.

به یاد دارم در مقابل ستمی که یکی از معلمان بر دانش آموزی روا داشته بود ایستاد و صحبت کرد که به همین دلیل او را تحت فشار گذاشتند ولی او محکم و استوار راه حق جویانه ی خویش را (تا شهادت) ادامه می‌داد.
خاطره جالبی که از آن به یاد دارم در رابطه با دستگیری ایشان بود؛ روز اول فروردین 57 هنگام شب مأموران ساواک به منزل یورش آورده او را دستگیر کردند و نکته قابل توجه این بود که وقتی مأموران خانه را زیر و رو کردند و محمد را دستبند زدند و می‌خواستند از خانه ببرند اذان صبح شد و ناگهان محمد با شنیدن صدای اذان با دست بسته رو به قبله ایستاد و شروع به خواندن نماز کرد و مأموران متحیر، این مبارز 17 ساله را می نگریستند. فردای آن روز پدرم به پاسگاه مراجعه کرد، مأموران ژاندارمری او را مورد ضرب و جرح قرار دادند و به او گفتند که دیگر سراغ فرزندش را نگیرد.

بهترین جمله ای که از شهید در ذهن دارم این بود که برادرم همیشه می‌گفت قبل از آنکه به فکر خود باشید به فکر دیگران بوده و قبل از آنکه به حسابتان برسند حسابگر خود باشید. خود او نیز دفتری تهیه کرده بود و اعمال خاصی که مرتکب می‌شد می‌نوشت.
وضعیت مالی شهید هنگام شهادت در چه سطحی بود؟
سطح مالی بالایی نداشت، در تابستان مشغول کار در کوره های آجرپزی می‌شد و به این ترتیب هزینه تحصیلش را فراهم می‌کرد.

پیام شهید برای جوانان و نسل های بعدی انقلاب چه بود؟
شهید طی پیامی در وصیت نامه خودشان این چنین گفته اند: پروردگار شما اراده فرموده که شما را ائمه و پیشوا و وارث زمین گرداند، قدر خویش را دانسته و با اعتماد به نفس مبارزه ی همه جانبه خویش را بر ضد مستکبرین آغاز کنید، بر ضد مستکبرین بشورید و در کنار محرومان جهان مبارزه ای پیگیر را سازماندهی و دنبال کنید و امیدوارم که شما و برادرانی که صدایم را می‌شنوید صادقانه و با تاکتیک های اسلامی این هدف مقدس انسانی و اسلامی را دنبال کنید و برای برپایی و دنبال کردن چنین هدفی هسته مرکزی بهره گیری را قرآن و عترت قرار دهید.

به نظر شما اگر برادرتان هم اکنون در قید حیات بودند، چه کار مهمی را پیگیر می‌شدند؟

در پاسخ به این سوال شما، به این نکته از نوشته های برادرم اشاره می‌کنم که گفته اند: من هم نفری از انبوه شما هستم و پس از اینکه ما به لطف و یاری حق و رهبری قائد توانا و اسلامی؛ امام خمینی، حکومت ظالمانه و ددمنشانه رژیم پهلوی را از ایران برکندیم به فکر این بودم از خود بریده و به کمک شما در هر گوشه دنیا که هستید بشتابم و مبارزه بر علیه حنایتکاران را ادامه دهم.

هدف شهید از رفتن به جبهه چه بود؟

هدف برادر شهیدم از رفتن به جبهه در این جمله وی خلاصه می‌شود: خدایا از دیار خویش خارج نشدم جز آنکه حکومتت را یاری کنم و جامعه اسلامی را که مورد تاخت و تاز اجانب قرار گرفته به صلاح و آرامش آرم.

شهید رنجکش در کدام رشته هنری فعالیت داشته اند؟
شهید علاوه بر تصدی خود در امور مخابرات، اطلاعات و عملیات و تخریب، در جبهه کار عکاسی و فیلمبرداری نیز انجام می داده اند که قسمتی از کارهای باقی‌مانده ایشان در قالب یک سی دی ارسال می‌گردد.
توصیه شما به عنوان خانواده شهید به مردم چیست؟

توصیه ما به عنوان یکی از اعضای خانواده شهید همان وصیت پیامبر عظیم الشأن اسلام است که فرمودند: من از بین شما می‌روم و دو چیز را امانت می گذارم؛ یک قرآن و دوم عترت وکه تمسک یکپارچه به این دو مایه هدایت و اعراض از آن مایه ضلالت و گمراهی است.
همچنین از مردم می خواهم با توسل به قرآن کریم و عترت، قدر رهبری خویش را دانسته و از پیروی دستوراتش هیچ گونه سستی و کاهلی روا ندارند.